خطبه های نماز جمعه ۲۱/۱۰/۹۷ شهر هچیرود به امامت حجت الاسلام و المسلمین دکتر سیدمجتبی رسولی جویباری خطبه اول السلام علیکم و رحمه الله أعوذ بالله السمیع العلیم من الشیطان اللعین الرجیم، بسم الله الرحمن الرحیم، الحمد لله ربّ العالمین، والصّلاهُ والسّلامُ علی سیّد الانبیاء والمرسلین حبیبِ اله العالمین أبی القاسم المصطفی محمّد، صلّی اللّه […]

خطبه های نماز جمعه ۲۱/۱۰/۹۷ شهر هچیرود به امامت حجت الاسلام و المسلمین دکتر سیدمجتبی رسولی جویباری

خطبه اول

السلام علیکم و رحمه الله

أعوذ بالله السمیع العلیم من الشیطان اللعین الرجیم، بسم الله الرحمن الرحیم، الحمد لله ربّ العالمین، والصّلاهُ والسّلامُ علی سیّد الانبیاء والمرسلین حبیبِ اله العالمین أبی القاسم المصطفی محمّد، صلّی اللّه علیه و آلِه الطیبین الطاهرین، المعصومین المکرمین، الهداهِ المهدیین .

اوصیکُم عبادَاللّه و نفسی بتقوی الله.

بحث ما در باب ویژگی های همسر خوب بود؛ ویژگی اخلاق خوب را مطرح کردیم و در توضیح آن آیه ۲۱ سوره روم را ذکر کردیم و گفتیم که روح آیه و نکته اوج بحث در آیه، لِتَسْکُنُوا إِلَیْهَا است؛ یعنی هدف از ازدواج، رسیدن به آرامش است. حال بحث ما این است که چگونه به آرامش می رسیم؟ راه رسیدن به آرامش چیست؟ به صورت کلی می شود گفت که راه رسیدن به آرامش در زندگی، اخلاق خوب است. خوش اخلاقی باعث آرامش می شود؛ البته آن اخلاقی که عرض کردیم یک تعریفی فراتر از آن تعریف معروف دارد که من خطبه قبل خدمتتان عرض کردم که آنچه مدنظر ماست، اخلاق مؤلفه هایی دارد و مصادیقی که تک تک آنها خودشان یک عنوان و یک ویژگی هستند. قرار شد ما یک توضیح مختصر راجع به آیه۲۱ سوره روم خدمتتان عرض کنیم و بعد، آن مؤلفه ها که زیرمجموعه اخلاق خوب و خوش اخلاقی است، خدمتتان تقدیم کنیم.

آیه این بود: وَمِنْ آیَاتِهِ أَنْ خَلَقَ لَکُمْ مِنْ أَنْفُسِکُمْ أَزْوَاجًا لِتَسْکُنُوا إِلَیْهَا وَجَعَلَ بَیْنَکُمْ مَوَدَّهً وَرَحْمَهً، چرا خداوند انسان را زوج آفرید؟ از اینکه انسان به صورت مذکر و مؤنث، به صورت نر و ماده، که همان زوج باشد، آفریده شده؛ معنایش این است که انسان به تنهایی، بدون زوج کامل نیست. انسان به تنهایی کامل نیست. هریک از انسان ها، چه زن و چه مرد، به تنهایی نقص دارند که با ازدواج، با باهم بودن، با در کنار هم قرار گرفتن کامل می شوند. در چه صورتی مرد کامل می شود؟ در صورتی که با یک زن ازدواج کند؛ چون زن کامل کننده مرد است. در چه صورتی زن کامل می شود؟ در صورتی که زن با یک مرد ازدواج کند؛ چون مرد کامل کننده زن است.

خَلَقَ لَکُمْ مِنْ أَنْفُسِکُمْ، از جنس خود شما خداوند زوج را آفرید، تا آرامش بگیرید. این هم جنس بودن به معنای هم جنس دو مرد یا دو زن نیست که آن شبهه همجنسگرایی و همجنس بازی و از این دست مسائل پیش بیاید؛ بلکه مِن أَنْفُسِکُمْ أَزْوَاجًا، خدا شما را زوج آفرید، زوج به معنای نر و ماده، به معنای مذکر و مونث است. در اینجا یعنی زن و مرد نه دو زن و دو مرد؛ زن و مرد می شود زوج؛ خَلَقَ لَکُمْ مِنْ أَنْفُسِکُمْ أَزْوَاجًا، حال از آیات الهی این است که شما را زوج آفرید یعنی زن و مرد آفرید، نر و ماده آفرید، تا چه شود؟ تا لِتَسْکُنُوا إِلَیْهَا؛ خب چه موقعی این زوج و این نر و ماده آرامش می گیرند؟ و چه موقعی کامل می شوند؟ در صورتی که این نر و ماده در کنار هم قرار بگیرند و با هم ازدواج کنند. پس آرامش انسان در گرو ازدواج است و ازدواج باعث آرامش می شود. البته به شرطِها و شروطها؛ وَ جَعَلَ بَینَکُم مَوَدّهً و رَحمَهً، ازدواجی که بر پایه مودت و رحمت باشد، آرامش گر است. ازدواجی که اساس آن مودت و رحمت باشد به انسان آرامش می دهد. یعنی اگر بین زن و مرد، بین زن و شوهر، مودت و رحمت باشد یا ایجاد شود، آن وقت است که آرامش به وجود می آید. اگر مودت و رحمت نباشد، مطمئنا آرامشی در کار نیست؛ هرچند آسایش فراوان در زندگی وجود داشته باشد. به شرطی آرامش به وجود می آید که مودت و رحمت بین زن و شوهر باشد.حال یک سوال: آرامش بین زن و مرد و آرامش در زندگی، معنایش چیست؟ سوال بعدی: از کجا بفهمیم که این دوست داشتن ها در زندگی، دوست داشتن های واقعی است؟ خب همه می گویند، زن به شوهرش می گوید من دوستت دارم؛ آقا هم به خانمش می گوید دوستت دارم؛ قربون صدقه هم می روند؛ از کجا ما بفهمیم که این بیان و این الفاظ و این واژه ها و این تعابیر، علاقه واقعی است؟ دوستی واقعی است؟ چطور باید بفهمیم؟ آیا به صِرف گفتن، انسان به آن آرامش می رسد؟ به صِرف اینکه زن و مرد در ظاهر احترام هم را حفظ کنند و قربون صدقه هم بروند به آن آرامش می رسند؟ به آن لِتَسْکُنُوا إِلَیْهَا می رسند؟ به آن کامل شدن دست می یابند یا نه؟ خلاصه مطلب این است که باید بین زن و شوهر، بین زوج، یک رضایت قلبی به وجود بیاید، یک طمأنینه و آرامش به وجود بیاید، به علاوه علاقه و دوستی و اظهار محبت؛ دقت کنید، آن طمأنینه و آرامش و رضایت قلبی اولا باید باشد؛ به علاوه اظهار و ابراز مودت و دوستی که آن شدت علاقه بین زن و شوهر می شود. حال جواب تفصیلی که باز هم بناست مختصر خدمتتان تقدیم کنیم باشد وعده ما ان شاءالله به توفیق عمر در خطبه های آینده.

خدایا زندگی ما را سرشار از عشق، محبت و مودت و رحمت بفرما؛ خدایا آرامش حقیقی به زندگی همه ما عنایت بفرما؛ خدایا طول عمر باعزت و بابرکت به همه ما عنایت بفرما؛ توفیق عبادت و بندگی و توفیق ترک معصیت به همه ما کرامت بفرما؛ تا ما را نیامرزیدی و پاک نفرمودی، از دار دنیا مبر؛ خدایا همه مریض ها، مریض های اهل اسلام، مریض های این جمع، منسوبین به این جمع و سفارش کرده ها، لباس شفا عنایت بفرما؛ پروردگارا لباس زیبای فرج به قامت رعنای امام عصر بپوشان؛ ما را از سربازان خوبش قرار بده؛ قلب مقدس و نازنیش را از همه ما راضی و خشنود بفرما؛ به مقام معظم رهبری صحت و سلامتی، تندرستی، طول عمر و نفوذ کلمه عنایت بفرما؛ مقام شهداء و امام شهداء عالیست، متعالی بفرما؛ کید، مکر و توطئه دشمنان به خودشان برگردان؛ پروردگارا همه گذشتگان، مؤمنین و مؤمنات ببخش و رحمت فرما.

بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ

وَالْعَصْرِ ﴿۱﴾ اِنَّ الْإِنْسَانَ لَفِی خُسْرٍ ﴿۲﴾ إِلَّا الَّذِینَ آمَنُوا وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ وَتَوَاصَوْا بِالْحَقِّ وَتَوَاصَوْا بِالصَّبْرِ ﴿۳﴾

صدق الله العلی العظیم

خطبه دوم:

بسم الله الرحمن الرحیم

أحمده و أستعینه و أؤمن به و أتوکل علیه و أشهد ان لا اله الا الله وحده لاشریک له و أنّ محمداً عبده و رسوله أرسله بالهدی و دین الحق، اللهم صلّ و سلّم و زِد و بارک علی علیٍ أمیرالمومنین و وصیّ رسول ربّ العالمین، و علی فاطمه الزهراء سیده نساء العالمین و علی الحسن و الحسین سیدیْ شباب اهل الجنه و علی علی بن الحسین و محمدبن علی و جعفربن محمد و موسی بن جعفر و علی بن موسی و محمدبن علی و علی بن محمد والحسن بن علی و الحجه القائم المنتظر عجل الله تعالی فرجه و سهّل الله مخرجه.

مجددا خودم و همه شما نمازگزاران، برادران و خواهران را به رعایت تقوای الهی دعوت میکنم.

اولین مطلب اینکه روز شنبه پنجم جمادی الاولی سالروز ولادت باسعادت بی بی دو عالم حضرت زینب کبری سلام الله علیها و همچنین روز پرستار و بهورز است؛ به ساحت مقدس قطب عالم امکان امام عصر عجل الله تعالی فرجه الشریف، محضر مقدس مقام معظم رهبری و همه شما شیعیان و دوستداران اهل بیت و پرستاران و بهورزان عزیز تبریک عرض میکنم.

بی بی زینب سلام الله علیها در منزل وحی و بیت رسالت و نبوت، امامت و ولایت به دنیا آمدند و پرورش یافتند. در دامان حضرت علی و حضرت زهرا سلام الله علیهما و تحت اشراف پیامبراعظم صلی الله علیه و اله و سلم؛ لذا حضرت زینب از سرچشمه وحی و زلال معرفت الهی سیراب شدند و با فضائل خاندان وحی پرورش پیدا کردند و آراسته به کمالات الهی و انسانی شدند. آنقدر به مراتب شایستگی و کمالات معنوی و منازل عرفانی دست پیدا کردند که لیاقت امانت داری ودایع امامت و ولایت را پیدا کردند و در برهه ای از زمان بعد از عاشورا، محرم راز الهی و امانت دار ودایع الهی شدند و بار امامت را بر دوش گرفتند. در کربلا این شخصیت ظهور پیدا می کند، هم همسنگر و هم رزم و یار برادر بودند و هم ادامه دهنده راه برادر پس از شهادت که پیام رسان عاشورا و کربلاست و هم پرستار بازماندگان کربلا خصوصا امام سجاد علیه السلام و هم امانت دار الهی و امانت دار ودیعه الهی و امین ودیعه امامت و ولایت. یک زن و این همه مسئولیت! یک زن و این همه توان! آن هم در بحران ها. این مسئولیت ها و انجام وظایف در حالت های عادی نبوده؛ در جنگ، اسارت، پس از شهادت و آن همه غم، آن هم از دست دادن انسان های بسیار بزرگ و نمونه تاریخ تا برادری چون حضرت سیدالشهداء؛ مدیریت در بحران جنگ، مدیریت در بحران اسارت واقعا کار دشواری است، آن هم اسارتی که هم شلاق داشت و هم شماتت دشمن و هم تحقیر دشمن و آن هم در جاهای مختلف یعنی کشورهای مختلف که این اسراء را دیار به دیار می بردند و مردم به تماشا و تحقیر می آمدند و در مقابل شکست ظاهری زینب و اهل بیت کف می زدند و هلهله می کردند؛ مدیریت در این گونه موارد کار انسان های عادی و معمولی نیست؛ یک انسانی با روحیه کاملا الهی و با قوت قلب الهی می خواهد که در مقابل آینها حداقل کم نیاورد؛ مبارزه بعد از آن است؛ مبارزه در اسارت زمانی است که انسان این توان را داشته باشد، در مقابل دشمن کم نیاورد، در مرحله بعد بتواند مبارزه کند؛ زینب نه تنها کم نیاورد، در مقابل دشمن در اسارت ایستاد و پیروز هم شد. زینب شده کوه صبر و استقامت و مقاومت، که همه مصیبت ها را به جان می خرد. شما از روز اول، مصیبت حضرت زینب را می بینید، همه این مصیبت ها را فقط به خاطر دین می خرد، نه به خاطر برادرش، بله برادر چون امام المسلمین است، به خاطر او سختیها و مصیبت ها را تحمل می کند اما همه اش به خاطر دین است. زینب اینها را تحمل می کند تا دین زنده بماند؛ تا جایی که در برابر شماتت دشمن و تحقیر دشمن در برابر شهادت با آن وضع برادر و تمام یارانش می فرماید: وَ مَا رَأَیتُ اِلّا جَمِیلاً. می گوید هر آنچه من دیدم زیبا بود؛ قشنگ بود؛ بریدن سر برادر برای زینب زیباست چون برای خداست؛ چون بناست با این بریدن و کشته شدن دین زنده بماند؛ تیر به حلقوم شش ماهه اصابت می کند، تمام اعضای بدن علی اکبر عرباً عرباً می شود، فرزندش قطعه قطعه می شود، اما چون به خاطر دین است، چون برای احیای دین است، می شود وَ مَا رَأَیتُ اِلّا جَمِیلاً. چه زمانی انسان مصیبت را زیبا می بیند؟ قشنگ می بیند؟ چه زمانی انسان سختی ها را به خاطر خدا تحمل می کند؟ نه، بلکه آن را رحمت می پندارد؟ زمانی که تمام وجودش را برای خدا صرف کند. اگر نگاه انسان، الهی باشد، قلبش متوجه خدا باشد، دست و پا و چشم و گوشش الهی می شود، یدالله می شود، اذن الله می شود، عین الله می شود، آن وقت برای خدا هزینه می کند. هم خودش را و هم هرچه دارد در مسیر خداوند می دهد. اینها الگوی ما هستند، الگوی زن و مرد ما هستند، الگوی جوان های ما هستند که در راه خدا هرچه داریم هزینه کنیم؛ همه چیز را زیبا برای خدا ببینیم؛ آن وقت است که خداوند به انسان طمأنینه و آرامش می دهد، اطمینان قلبی را خدا زمانی می دهد که انسان دلش را متوجه خدا کند،و سراسر وجود و همه داشته هایش را ارزانی خداوند متعال کند. ان شاءالله روزی فرا برسد که با نابودی داعش و جبهه کفر، زائر بامعرفت قبر بی بی دو عالم حضرت زینب در سوریه باشیم، ان شاءالله.

نکته بعدی اینکه روز چهارشنبه بیست و شش دی، سالروز فرار شاه از ایران در سال ۵۷ است. چهل سال از این ماجرا می گذرد و ما هم به چهل سالگی انقلاب داریم نزدیک می شویم. یک سؤال اینجا بوجود می آید؛ چرا شاه رفت؟ چرا برنگشت؟ یک سؤالی که امروز خیلی از جوانان هم در فضای مجازی و هم در فضای حقیقی می پرسند که رژیم شاه امتیازات فراوانی داشته! می گویند در مقایسه با الان خیلی از مسائل، پیشرفته تر از امروز بوده و مردم در آسایش و آرامش بودند! مواهبی که آن روز نصیب مردم می شد، امروز وجود ندارد؛ اگر این بوده، چرا شاه رفت؟ چرا نتوانست دوباره برگردد؟ رفتن شاه به دست و اراده خودش نبوده که بتواند برگردد. در واقع شاه مجبور شد که از ایران برود و به تعبیری فرار کند. یا نه، بهتر بگوییم، شفاف تر بگوییم، مردم شاه را از کشورشان بیرون انداختند، اخراج کردند و شاه در واقع از ایران فرار کرد. چه شد؟ چه اتفاقی افتاد؟ هم ناتوانی شاه و دستگاه حاکم در اداره کشور باعث خروج و فرار شاه شده و هم افزایش نارضایتی مردم و اعتراض مردم نسبت به حکومت و نحوه حکومت داری، باعث شد که شاه مجبور شود از ایران فرار کند. اما یک نکته مهمی هم اینجا وجود دارد و آن شکست در مبارزه با امام بوده است. شاه و امام سال ها در حال مبارزه بودند؛ یک دستگاه پرطمطراق حکومت پهلوی، رژیم پهلوی و این طرف حضرت امام با انقلابیون و یاران اندکشان در حال مبارزه، زمانی که شاه احساس شکست می کند یا شکستش را قطعی می بیند، از کشور فرار می کند. امام تقریبا از سال ۴۲ به صورت رسمی مبارزه علیه شاه را شروع کردند؛ هرکاری که از دست شاه و رژیم و ساواک برمی آمد علیه امام و انقلابیون انجام دادند؛ خیلی ها را کشتند و به شهادت رساندند؛ خیلی ها را زندانی کردند، شکنجه دادند، تبعید کردند، حضرت امام که حدود پانزده سال خارج از کشور در تبعید بودند، اما در نهایت در این مبارزه نابرابر، شاه شکست خورد و مجبور به فرار شد و امام و انقلابیون پیروز شدند. لذا باید این تعبیر را به کار برد که در واقع فرار شاه یعنی سقوط شاه؛ با رفتن، شاه ساقط شد و رژیم شاهنشاهی و رژیم پهلوی سقوط کرد. بنابراین فرار شاه یعنی سقوط پهلوی، سقوط رژیم شاهنشاهی؛ رژیم و حکومتی که با مردم نباشد؛ دقت کنید، اینها شاخصه هاست؛ حکومتی که با مردم نباشد، با مردم روراست نباشد، در کنار مردم نباشد، همراه مردم نباشد، دیر یا زود سقوط می کند و این قانون طبیعی و قانون الهی است و خداوند و قانون طبیعی با هیچ کس تعارف ندارد. هر حکومتی که با مردم و از مردم فاصله بگیرد و جدا شود، مردم را در نظام خودش سهیم و شریک نداند، دیر یا زود سقوط می کند. پهلوی، حکومت و رژیم را شخصی و موروثی کرده بود. آن کسی که می خواهد با مردم کار کند، دیگر نباید به فکر این باشد که بعد از من کی باید شاه شود، کی باید امیر شود، کی باید جانشین شود، برای بعد خودش تصمیم بگیرد، سرنوشت مردم را خودش مشخص کند که من می گویم بعد از من کی باشد؛ پس مردم چه کاره هستند؟ رژیم و حکومتی که این حکومت را موروثی می کند، در خطر سقوط است. حکومت و رژیمی که مردم را هیچ کاره بداند و خودش را مستقل از مردم بداند؛ آن وقتی که نیاز به انتخابات، رأی و تأیید باشد، حضور مردم غنیمت است؛ آن وقتی که به تعبیر آقایان در مزاح، خرشان از پل که گذشت، مردم بی مردم، مردم چه کاره اند؟ تصمیم گیرنده ما هستیم؛ اگر این باشد خطر سقوط حتمی و صددرصدی است. پهلوی با ابزار میلی تاریستی و نظامی گری مردم را سرکوب می کرد؛ هیچ کس حق اعتراض نداشت؛ هیچ کس حق انتقاد نداشت؛ هیچ کس اظهار مخالفت نمی توانست بکند.اظهارنظر نمی توانست بکند. مردم صمٌ بکمٌ عمیٌ، ببینند شاه و حکومت و حاکم چه تصمیمی می گیرد؛ چه حرفی می زند تا پشت سرش به زور حرکت کنند؛ این باشد خطر سقوط حتمی است و رژیم پهلوی این چیزها را داشت و اینها قطعا دوام نمی آورد و به سقوط می انجامد. راز ماندگاری انقلاب در این است که از اول تا امروز با مردم بوده؛ از اول تا الان مردم را سهیم و شریک در نظام و حکومت می دانست. راز ماندگاری انقلاب در این بوده که هیچ فاصله ای بین حکومت و مردم وجود نداشته و ندارد و اگر خدای نکرده یک روزی فرا برسد که شکاف بین حکومت و حاکم و مسئولین با مردم ولو اندکی بوجود بیاید در یک سرازیری قرار خواهد گرفت که دیر یا زود سقوط می کند، عرض کردم خدا با هیچ کس تعارف ندارد. خدا نه با امام تعارف دارد، نه با مقام معظم رهبری؛ خدا با حضرت لوط تعارف نداشت؛ خدا با حضرت ابراهیم تعارف نداشت؛ خدا با هیچ پیامبری تعارف نداشت. اولین پیامبر حضرت آدم را خداوند چگونه ردش کرده بود؟! پیامبر الهی است؛ اولین موجود انسانی است؛ اما خدا تعارف ندارد. برای ما امام و مقام معظم رهبری و حکومت اسلامی ارزشمند است اما زمانی این ارزش حفظ خواهد شد که این فاصله هر چه می آید، کمتر شود؛ مردم، حکومت و حاکم را از خودشان بدانند و حاکم و حکومت هم مردم را از خودشان بدانند. راز ماندگاری انقلاب الحمدالله در همین است؛ خدا را شکر تا الان وجود داشته و اگر اتحاد و همدلی و همبستگی گروه ها و جناح ها حفظ نشود و هر روز بر طبل اختلاف بکوبند؛ اصولگرا و اصلاح طلب، چپ و راست و میانه درست کنند؛ آقایان این اعلام خطر است. واقعا ما به خطر نزدیک می شویم. چه معنا دارد در حکومت اسلامی که اصل اول دین، نبوت و ولایت است ما به دنبال حزب و گروه و جناح برویم و از اصل فاصله بگیریم؟ متأسفانه آنچه که امروز برای جناح های ما مطرح است؛ متأسفانه منافع حزبی و جناحی است؛ انقلاب دارد یواش یواش فراموش می شود؛ رهبری و امام دارد فراموش می شود؛ خون شهدا و ارزش ها دارد فراموش می شود و اگر این اتفاق بیفتد و اگر خدای نکرده بیشتر شود، بدون تعارف سقوط انقلاب نزدیک است. اما خدا را شکر با رهبری بصیر، آگاه و بیداری حضرت امام و مقام معظم رهبری این انقلاب به اینجا، به چهل سالگی رسیده و ما امیدواریم که این انقلاب به چهارصد سالگی نرسد! یعنی ان شاءالله این انقلاب و پرچم این انقلاب به دست صاحب اصلی اش آقا امام زمان عجل الله تعالی الشریف سپرده شود، ان شاءالله.

بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ

قُلْ هُوَ اللَّهُ أَحَدٌ (۱) اللَّهُ الصَّمَدُ (۲) لَمْ یَلِدْ وَلَمْ یُولَدْ (۳) وَلَمْ یَکُنْ لَهُ کُفُوًا أَحَدٌ (۴)

 

صدق الله العلی العظیم

والسلام علیکم و رحمه الله و برکاته.