السلام علیکم و رحمه الله أعوذ بالله السمیع العلیم من الشیطان اللعین الرجیم ، بسم الله الرحمن الرحیم، الحمد لله ربّ العالمین، والصّلاهُ والسّلامُ علی سیّد الانبیاء والمرسلین حبیبِ اله العالمین أبی القاسم المصطفی محمّد، صلّی اللّه علیه و آلِه الطیبین الطاهرین، المعصومین المکرمین، الهداهِ المهدیین. اوصیکُم عبادَاللّه و نفسی بتقوی الله. بحث ما در […]

السلام علیکم و رحمه الله
أعوذ بالله السمیع العلیم من الشیطان اللعین الرجیم ، بسم الله الرحمن الرحیم، الحمد لله ربّ العالمین، والصّلاهُ والسّلامُ علی سیّد الانبیاء والمرسلین حبیبِ اله العالمین أبی القاسم المصطفی محمّد، صلّی اللّه علیه و آلِه الطیبین الطاهرین، المعصومین المکرمین، الهداهِ المهدیین.
اوصیکُم عبادَاللّه و نفسی بتقوی الله.
بحث ما در باب همسر و نحوه تعامل با همسر بود، بعد از تعریف واژه و اصلاح همسر از جهت لغت و اصطلاح، همسر خوب را از منظر دین می خواهیم بررسی کنیم. ببینید ما وقتی می گوییم همسر خوب، بدون اینکه به هیچ منبعی و کتابی مراجعه کنیم و بدون اینکه از کسی بپرسیم و سوال کنیم از واژه خوب و ترکیبش با همسر، معانی و مطالبی به ذهن آدم می رسد که علی القاعده باید درست باشد، چون از خوب، همه معنای خوبی و خیر را می فهمند، دیگر از دل خوب، بدی بیرون نمی آید، هر چیز خوب یعنی یک چیز خیر و بابرکت. اگر بگوییم همسر خوب، قطعا معنایش این است که همسری است که دارای مزایا و امتیازاتی است که همه اش خیر و خوب و خوبی است، یعنی همسری که خوب است و خوبی هایی دارد، شاخصه هایی دارد و امتیازهایی که این شخص دارد که در دیگران یا نیست یا کمتر وجود دارد. وقتی می گوییم همسر خوب، همسری که دارای ویژگی های اخلاقی است که در دیگران یا وجود ندارد یا کمتر وجود دارد، مگر اینکه او هم خوب باشد. اولین چیزی که از خوب بودن به ذهن می رسد، اخلاق و رفتار خوب است، لذا وقتی می گوییم همسر خوب یعنی زن و شوهری که اخلاق و رفتارشان خوب است بلکه عالی هست و رفتارشان با همسر و دیگران هم خوب است چون آدم خوب همیشه و در همه جا خوب است. اگر همسر خوب است آدم خوبی هم است، مادر خوبی هم است، معلم خوبی هم است، رفیق خوبی هم است. این معنای اولیه متبادر به ذهن است یعنی این شخص مواظب حرکات و سکناتش است، مواظب حرف زدن و گفتارش است، مواظب رفتار خودش هم است.
این یک معنای عمومی است که عرض کردم علی القاعده انسان از خوب بودن این را می فهمد و توقع رفتار و اخلاق خوب را دارد. ولی دقیق تر از این معنا، خوب از نگاه همسر و طرف مقابل است که ما می خواهیم همسر خوب را معنا کنیم، آن بحث اخلاقی و رفتاری که عرض کردم یک معنای عمومی متبادر به ذهن است و واقعیت هم همین است که او انسان خوب است و همسر خوب به معنای یک زن یا شوهر خوب که خصوصیات اخلاقی و رفتاری دارد ولی بصورت خاص وقتی از زوجین و زن و شوهر داریم ما صحبت می کنیم، وقتی می خواهیم خوب بودن همسر را بفهمیم، حال از کسی میخواهیم بپرسیم قطعا خوب بودن در زندگی مشترک مدنظر ماست. همسر خوب، همسری است که در زندگی مشترک خوب باشد، نه اینکه بعضی از خصوصیات رفتاری و اخلاق عمومی را داشته باشد، اینها سر جای خودش به عنوان یک انسان باید داشته باشد، اما در زیر سقف زندگی بعنوان یک همسر و شریک زندگی، آنجا باید خوب باشد و از این منظر باید ما خوب بودن را معنا کنیم، لذا از این منظر همسر خوب یعنی همسری که با شوهر یا زن سازگاری دارد، همسر خوب یعنی همسر بساز، همسر همراه، همسر هم راز و همسر هم فکر؛ همسری که زن زندگی است، همسری که شوهر زندگی است. همسری که دل به این زندگی داده و برای این زندگی دل می سوزاند و برای این زندگی دارد زندگی می کند، این می شود همسر خوب. حال ببینید اگر مردی از زنش راضی باشد، دقت کنید، اگر مردی از زنش راضی باشد آن زن می شود زن خوب، ولو اینکه از نظر دیگران خوب نباشد، حالا به هر علتی، از نظر دیگران خوب نباشد ولی در زیر سقف زندگی مشترک بین این زن و شوهر، مرد می گوید من از این زن راضی هستم.گ، این یعنی زن خوب.

و اگر زن بگوید من از این شوهر راضی هستم ولو اینکه من و شما از او خوشمان نیاید، این زن میگوید این مرد، مرد زندگی است و من از او راضی هستم، آن وقت می شود همسر خوب. ولو اینکه آدم زیاد نرمالی نباشد اما با این شوهر بساز است، با این زندگی همراه است، تمام پستی و بلندی های این زندگی را با هم تحمل کردند و ساختند و زندگی کاملا آباد است. پس این همسر می شود همسر خوب.
حال کدام یک از این دو نگاه در خوب بودن همسر ملاک است، قطعا همه عزیزان خواهند گفت که هر دو ملاک است به خاطر اینکه این زوجین، زن و شوهر، اولا یک انسان هستند، ثانیا یک زن و شوهر؛ انسانیت و آدمیت لازمه اش داشتن مؤلفه های اخلاقی عمومی است، اگر آدم بخواهد آدم باشد باید رفتارش با همه مردم صحیح و درست باشد. فعلا ما به شرع کاری نداریم، آن مال مرحله بعدی است. به عنوان یک انسان باید آدم خوبی باشد، انسان خوبی باشد، در تعامل با دیگران زیر در رویی نکند، خلاف نکند، دروغ نگوید، تهمت نزند، آبرو نریزد، این به عنوان انسان این شاخصه ها و این مؤلفه ها را باید داشته باشد و به عنوان زوج، چون این زوجیت مکملِ هم بودن است، زن مکمل مرد و مرد مکمل زن، بخاطر این مکمل بودن، ارضاء و اغنای طرفین است، اولا به عنوان یک انسان، ثانیا به عنوان یک زوج باید همدیگر را ارضاء و اغنا کنند. حال به هر دین، به هر مسلک و به هر مرامی میخواهند باشند، باشند؛ به عنوان زن و شوهر باید آنن خصوصیات اخلاقی بین زن و شوهر را رعایت کنند. در اینجا آنچه که مهم است تراضی و رضایت طرفین است اما چون انسانیت و آدمیت برای همه مهم است، علاوه بر تراضی و رضایت طرفین زن و شوهر، هر دو باید نسبت به دیگران هم خوب باشند، هر چند در قسمت آن زوجیت، اگر با هم خوب باشند، خودشان راضی هستند و مشکلی ندارند، برای این مرد، این زن خوب است، برای این زن، این مرد خوب است. خوبی همان چیزی است که او می فهمد. آیا می شود به عنوان یک انسان خوب هم آن را معرفی کرد یا نه؟ قطعا باید در باب انسانیت و آدمیت آن شاخصه ها و خصوصیات را داشته باشد. پس بگوییم فقط تراضی طرفین و رضایت زن و شوهر، در خوب بودن کفایت نمی کند. حال برمی گردیم، اگر می گوییم همسر خوب، چه همسری است؟ باید هر دو شاخصه های انسانیت، آدمیت و زوجیت را با هم داشته باشد تا بگوییم این همسر، همسر خوبی است. حال ببینیم از منظر دین، این همسر، همسرخوب چه شاخصه هایی دارد؟ چه مؤلفه هایی دارد؟ آنجا متوجه می شویم که در خوب بودن فقط رضایت طرفین شرط نیست، ایمان قطعا شرط است، اعتقاد شرط است، اخلاق و رفتار شرط است، باورها، آداب ، رسوم، تربیت، همه اینها که لازمه انسانیت است در این زوجیت هم مطرح می شود و هر دو با هم می شوند از خصوصیات همسر خوب که اگر خداوند به ما عمری و توفیقی بدهد در خطبه های آینده ان شاءالله تقدیم شما عزیزان خواهم کرد.
خدایا همه ما را اهل زندگی قرار بده؛ زندگی ما را از بهترین ها قرار بده؛ خدایا محبت و صمیمیت و علقه و عشق و عطوفت را بین همسران بیشتر بفرما؛ خدایا اخلاق ما را، اخلاق نیکو و الهی قرار بده؛ تا ما را نیامرزیدی از دار دنیا مبر؛ توفیق عبادت و بندگی، توفیق ترک معصیت به همه ما کرامت بفرما؛ خدایا همه مریض ها، مریض های اهل اسلام، مریض های این جمع، منسوبین به این جمع و سفارش کرده ها شفا کرامت بفرما؛ لباس زیبای فرج به قامت رعنای امام عصر بپوشان؛ ما را از سربازان خوبش قرار بده؛ چشمان گنهکار ما را به جمال نورانیش روشن و منور بفرما؛ به مقام معظم رهبری صحت و سلامتی، تندرستی، طول عمر و نفوذ کلمه عنایت بفرما؛ خدایا مقام شهدا و امام شهدا عالیست متعالی بفرما؛ خدایا کید، مکر، توطئه و نقشه دشمنان به خودشان برگردان؛ خدایا شر دشمنان به خودشان برگردان؛ پروردگارا همه گذشتگان، مؤمنین و مؤمنات ببخش و رحمت فرما.
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ
وَالْعَصْرِ ﴿۱﴾ ِانَّ الْإِنْسَانَ لَفِی خُسْرٍ ﴿۲﴾ إِلَّا الَّذِینَ آمَنُوا وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ وَتَوَاصَوْا بِالْحَقِّ وَتَوَاصَوْا بِالصَّبْرِ ﴿۳﴾
صدق الله العلی العظیم

بسم الله الرحمن الرحیم، أحمده و أستعینه و أؤمن به و أتوکل علیه و أشهد ان لا اله الا الله وحده لاشریک له و أنّ محمداً عبده و رسوله أرسله بالهدی و دین الحق ، اللهم صل و سلم و زِد و بارک علی علیٍ أمیرالمومنین و وصیّ رسول ربّ العالمین، و علی فاطمه الزهراء سیده نساء العالمین ، و علی الحسن و الحسین سیدیْ شباب اهل الجنه و علی علی بن الحسین و محمدبن علی و جعفربن محمد و موسی بن جعفر و علی بن موسی و محمدبن علی و علی بن محمد والحسن بن علی و الحجه القائم المنتظر عجل الله تعالی فرجه و سهّل الله مخرجه.

مجددا خودم و همه شما نمازگزاران، برادران و خواهران را به رعایت تقوای الهی دعوت میکنم.
اولین مطلب اینکه روز شنبه، دهم آذر سالروز شهادت حضرت آیت الله شهید مدرس و روز مجلس است، یاد و نام شهید مدرس را گرامی می داریم و به همه مجلسیان عزیز عرض تبریک داریم. شهید مدرس از علمای بزرگ و طراز اول بوده و چندین دوره هم نماینده مردم در مجلس ملی بود، طبیعی است که مدرسِ مجتهد، در مجلس همفکران زیادی نداشته باشد و دستگاه حاکم هم مخالف او بود، این کاملا طبیعی بود، یک شخصیت علمی و سیاسی، کسی که جزء علمای بزرگ است. این وقتی می خواهد بیاید وارد مجلس، آن هم در دوره خفقان رضاخانی، طبیعتا افراد بسیار اندکی هستند که با او همراهند و طبیعتا دستگاه حاکم نمی تواند با او موافق باشد. اما هم ویژگی های فردی و شخصیتی ایشان و هم بعضی از فعالیت های برجسته ایشان، مدرس را مدرس ماندگار کرده که روز شهادتش، روز مجلس نام گذاری شده است. یکی از خصوصیات و برجستگی های شهید مدرس شجاعت ایشان بوده، مدرس نماینده شجاع بوده، شجاعت از ویژگی های برجسته شهید مدرس بود. مدرس مرعوب هیچ یک از فضاهای سیاسی و اجتماعی و قدرتها و حکومت نبود، مدرس نه از تهدید می ترسید، نه از فشارها، فشارها اصلا روی مدرس تاثیر نداشت و نه از قدرت و حکومت می ترسید، مدرس از رضاخان نمی ترسید، با شجاعت و با صدای رسا در مجلس حرفش را می زد و حتی فریاد هم می زد. نماینده باید براساس معیارها و در چهارچوب قانون، آنچه را تشخیص می دهد با صدای بلند و رسا بزند، نماینده نباید ملاحظه داشته باشد، ملاحظات برای نماینده نباید مطرح باشد، ملاحظات را هر چند سیاسی، گروهی، جناحی و قومی، باید کنار بگذارد چون نماینده مجلس حتی اگر از یک شهر کوچکِ دور افتاده هم وارد مجلس شود، می شود نماینده مجلس جمهوری اسلامی ایران. قوانینی که آنجا تصویب می شود مال همه مردم است، مال حکومت و نظام است؛ عزت اسلام، شوکت انقلاب و مصالح نظام و مردم و منویات ولی فقیه، چهار شاخصه مهمی است که باید برای نماینده معیار باشد. براساس این معیارها حرکت کند، حرف بزند و قانون تصویب کند. اگر می خواهد فریاد بزند، اگر می خواهد حق طلبی را آنجا اثبات کند، باید براساس این چهار شاخصه باشد و از هیچ چیز و از هیچ کس و از هیچ حزب و جناح و قدرتی هم ترسی نداشته باشد، چرا؟ چون همه چیز در کشور تابع قانون است، دقت کنید، چرا باید نماینده این ویژگی را داشته باشد؟ چون در کشور همه چیز با قانون است و همه دستگاه ها و همه افراد تابع قانون هستند و قوانین هم در مجلس تصویب می شود لذا ریل گذاری کشور توسط مجلس و نمایندگان انجام می شود و آن وقت همه دستگاه ها موظف به انجام و اجرای همین قوانین هستند، علاو بر این نظارت بر اجرای قوانین هم برعهده مجلس است، لذا به قول حضرت امام رحمه الله علیه، مجلس در رأس امور است، به خاطر همین است که مجلس در رأس امور قرار دارد، چون نبض حیات کشور با مجلس می زند، با مجلس کار می کند، پس مجلس مطلوب، مجلس خوب، مجلسی است که نمایندگان خوب، مؤمن و انقلابی و شجاع داشته باشد. این شاخصه های یک مجلس خوب و نماینده خوب است که توقع همه ما از نمایندگان همین است. آنچه را به حق تشخیص می دهند با این چهار معیار و شاخصه ای که عرض کردیم، حرف بزنند، توجه به اعضاء و جناح ها و گروه ها نداشته باشند، اینکه آینده آیا در دوره بعد هم رأی می آورند یا نه، این سم بسیار خطرناکی است که متاسفانه دامنگیر ما و نماینده های ما شد. خصوصا سال های پایانی ملاحظاتی دارند که بتوانند در مرحله بعد از مردم رأی بگیرند، این بسیار خطرناک است، یعنی آن چهار شاخصه اصلا برایشان مهم نیست، خدای نکرده اگر اینها وارد فکر و سر نماینده شود آن وقت نه به درد خودشان می خورند و نه به درد نظام و ملت و نه به درد این مردم. ان شاءالله که چنین حالتی برای ما و نماینده های ما پیش نیاید.

مطلب دوم اینکه روز شنبه، بیست و سوم ربیع الاول سالروز ورود حضرت معصومه سلام الله علیها به قم است، این روز را گرامی می داریم.
اولا سفر حضرت معصومه سلام الله علیها به جهت دیدار و بیعت با امام زمانش آقا علی بن موسی الرضا علیه السلام بوده، ثانیا این سفر خیر و برکتی برای ما ایرانیان داشته که هنوز هم ما متنعم به آن نعمت و برکت عظیم حضرت معصومه سلام الله علیها هستیم، اگر ایران خصوصا قم مرکز علم و اجتهاد در دنیای اسلام است به برکت وجود حضرت معصومه است، اگر ایران ام القُرای کشورهای اسلامی است به برکت حضرت معصومه است، نگویید امام رضا چرا نه؟ آن یک بحث دیگر است، به برکت وجود حضرت معصومه است، به برکت وجود ذی جود حضرت معصومه، قم هم شده عشّ آل محمد و هم مرکز علم و اجتهاد و هم مرکز انقلاب اسلامی است. هر چه شما در این انقلاب اسلامی می بینید درست است لطف خدا، عنایت امام زمان، هدایت و رهبری و تدبیر مقام معظم رهبری و حضرت امام، خون شهدا همه اینها درست است اما این حرکت از کجا آغاز شده؟ از کدام سفره این برکت برخاسته که سراسر عالم را گرفته؟ چه چیزی باعث شده که اسلام دوباره حیات پیدا کند و تجدید حیات شود؟ همه اش از قم و برکت بی بی فاطمه معصومه سلام الله علیهاست. ان شاءالله که هر چه زودتر زائر بامعرفت قبر بی بی دو عالم در قم باشیم، ان شاءالله.
اما نکته پایانی اینکه روز سه شنبه بیست و ششم ربیع الاول سالروز صلح آقا امام حسن علیه السلام با معاویه است. متاسفانه در نگاه قالب، صلح یعنی ضعف، ناتوانی و شکست؛ یعنی اگر شخصی یا گروهی نتوانستند در یک میدان، در یک صحنه، در یک جنگ و مبارزه، موفق و پیروز شوند به ناچار و از سر ضعف و ناتوانی تن به صلح می دهند. اگر چه روند صلح همین است که آدم وقتی موفق نمی شود به خاطر مصالحی تن به صلح می دهد، روند درست است و همین اسن ولی نشانه شکست نیست، صلح نشانه ضعف که به معنای شکست باشد اصلا نیست؛ به خاطر اینکه شکست و پیروزی به نسبت هدف سنجیده می شود، ایصال به هدف همان پیروزی است، اگرچه در قالب صلح باشد، اگر انسان به هدفش برسد پیروز است. حال یا با صلح است یا با پیروزی ظاهری است حتی با عقب نشینی و ترک میدان؛ اگر به هدف انسان برسد پیروزی حاصل می شود. شما سیدالشهدا را در کربلا نگاه کنید، چه اتفاقی می افتد؟ آنچه که همه می دانیم، بدون تردید امام حسین و تمام یارانش کشته می شوند، صلح نکردند، نه! همه کشته می شوند، کسی از مجاهدین و رزمندگان اصلا باقی نمی مانند و لشکر یزید هم فریاد پیروزی سر می دهد و همه جا جشن هم می گیرد. اما عرض کردم چون شکست و پیروزی به نسبت هدف سنجیده می شود، ما می گوییم و اعتقاد داریم که امام حسین پیروز شدند، با اینکه همه کشته شدند اما امام حسین پیروز شد چون به آن هدف رسید؛ اگرچه به ظاهر شکست خوردند و کسی از آنها باقی نماند. صلح امام حسن علیه السلام هم اولا با همین معیار که عرض کردم پیروز محسوب می شود، صلح پیروزی محسوب می شود. ثانیا با توجه به اینکه صلح امام حسن علیه السلام مقدمه قیام سیدالشهدا بوده، پیروزی دیگری هم به حساب می آید. ببینید ما در این عالم مأمور به وظیفه ایم نه نتیجه. همه ما مأمور به وظیفه ایم، وظیفه امام حسن علیه السلام با توجه به شرایط آن روز که شرایط بسیار سخت و پیچیده ای هم بوده، جز صلح چیز دیگری نبوده که اینکه اول همه کارها را انجام داد و در آخر به ناچار تن به صلح داد، اما چون به هدف رسید آن صلح هم پیروزی محسوب می شود چون قیام و مبارزه برای امام حسن باتوجه به آن شرایط با شکست قطعی مواجه می شد و اگر صلح نمی کرد همه چیز بر باد می رفت، کما اینکه وظیفه سیدالشهدا هم در کربلا با آن شرایطی که داشته جز قیام و مبارزه چیز دیگری نبوده، اصلا در کربلا برای امام حسین صلح معنا نداشته، حضرت نمی توانسته صلح کند، مماشات کند و با دشمن مدارا کند، وظیفه حکم می کرد که در مقابل دشمن بایستد و قیام کند. امیدواریم که با بصیرت راه را خوب تشخیص دهیم و به وظیفه خودمان عمل کنیم، ان شاءالله.
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ
قُلْ هُوَ اللَّهُ أَحَدٌ (۱) اللَّهُ الصَّمَدُ (۲) لَمْ یَلِدْ وَلَمْ یُولَدْ (۳) وَلَمْ یَکُنْ لَهُ کُفُوًا أَحَدٌ (۴)
صدق الله العلی العظیم
والسلام علیکم و رحمه الله و برکاته